درس بخوانیم یا به دنبال علاقه مان برویم

درس خواندن یا کار کردن

غرور جسمانی، اجتماعی و اقتصادی فردی که در معرض دید اذهان عمومی قرار گرفته باعث تحریک جوان ها می شود. این گونه شغل ها (فوتبالیست ها و هنرپیشگان) باعث می شود آموزه های غلط و نادرستی متوجه جوان ها و نوجوان ها شود و آنها را به سمت مشاغل بدون دانش سوق می دهد.

نگاهی به زندگی کسانی که یک شبه ره صد ساله را رفتند
علم بهتر است یا ثروت؟ سوالی بی معناتر از این سوال نبود که هرکدام از ما در دوره ای مجبور می شدیم به آن جواب بدهیم. جوابی با رودربایستی بین دو انتخاب از دو جنس متفاوت در زمانه ای که علم برایمان کتاب و دفتر و مشق بود و معنای ثروت را با اینکه دست نمی دانستیم اما حتما با مفاهیمی نزدیک به آن در ارتباط بود.

تقدیر ما بود یا سرنوشتی خودخواسته زندگی در دنیای مصرفی، دنیایی که هر روز بهتر است بگوییم هرلحظه ارزش پول در آن زیادتر می شود و ارزش آدمی- جان آدمی، اخلاق آدمی، قول ها تعهدهایش- به هر حال ما ساکن این دنیا هستیم.

در این دنیا هم هستند کسانی که در فاصله چشم به هم زدنی- واقعا چشم به هم زدنی- ثروتی کلان به دست می آورند یا از دست می دهند. ثروتی که نه تنها زندگی شان را زیرورو می کند که خودشان را هم زیرورو می کند. از تاجرهای یک شبه و ثروتمندهایی با ثروت های بادآورده که بگذریم، از خستگی تکرار این داستان در موقعیت و فضایی که زندگی می کنیم دو گروه توی چشم دیگر هم هستند که سنگین شدن جیب و حساب هایشان یکباره خودشان را زیرورو کرده. زیرورویی که به قیمت سقوط کنار گذاشته شدن، اعتیاد و… برایشان تمام شده.

داریم از بازیگرها و فوتبالیست ها حرف می زنیم، کسانی که وضعیتشان بهانه این گزارش شده است. لازم نیست فوتبال را ریز به ریز دنبال کنید یا بدانید کدام بازیکن از کجا آمد و به کجا رسید، کافی است کمی خبرهای این حوزه را بخوانید تا ببینید به قول یکی از مربیان لیگ برتر، چگونه وقتی بازیکنی ۱۷ ساله که برای امضای قرارداد ۳۰ میلیون تومانی و پوشیدن پیراهن باشگاهی بزرگ دست و پا می شکست، یکباره خواسته های مالی اش را به ارقام میلیاردی می رساند! از این رو به آن رو می شود.

کافی است کمی میان ورجه وروجه های فردوسی پور تمرکز کنید تا بارها و بارها بشنوید که چطور بازیکنی که از شهرستانی دور آمده و ساکن مسافرخانه یا محلی پرت در تهران شده بعد از مدتی کوتاه به ثروتی رسیده که او را پنت هاوس نشین خیابانی در بالاشهر کرد و البته مدتی بعد همه آن استعداد و شهرت به حاشیه کشیده شده و چیزی از توانایی های ستاره باقی نماند. لازم نیست جزء به جزء سینمای ایران را دنبال کنید تا ببینید این صنعت از جان افتاده در کشور ما بیشترین بودجه اش خرج زلف و چشم و بالا و بلندی بازیگرهایی می شود که از هنر بازیگری خیلی کم بهره اند.

کافی است یکی دو مصاحبه از قدیمی ترهای دنیای بازیگری را ورق بزنید یا وضعیت زندگی آنها را که به قول خودشان خاک صحنه ها را خورده اند با بازیگرهای این دوره مقایسه کنید تا متوجه شوید تفاوت از کجا تا کجاست. اما همه اینها را در وصف خوش به حالی ستاره های امروز نگفتیم چرا که نگاهی سرسری به وضعیت کسانی که به قول معروف یک شبه ره صدساله زندگی شان را رفتند نشان می دهد پول برای آنها نه تنها خوشی یمنی به بار نیاورد که متاسفانه مثل بلیت بخت آزمایی بود که بخت آنها را سیاه کرد.

حتما بخوانید  چگونه استرس و افکار منفی مان را کاهش دهیم؟

درس بهتر است یا فوتبال

دکتر پرویز رزاقی، روان شناس و مدرس دانشگاه با عنوان اینکه وجود این افراد، استعدادها را خاموش می کند در این باره می گوید: وقتی فردی زحمت زیادی برای رسیدن به خواسته های بزرگ نمی کشد و فقط با بازی در یک فصل فوتبال رقم های نجومی دریافت می کند طبیعی است که قدر این پول را نمی داند و حتی قادر به بهره برداری از آن نیست. این موضوع در وهله اول باعث غرور بیش از حد فرد خواهدشد و احتمال دارد در تعامل با دیگران نیز مشکل پیدا کند و تصور کند برتری خاصی نسبت به دیگران دارد.

این افراد در زندگی داخلی نیز ممکن است مشکل پیدا کنند. او ادامه می دهد آنها شیوه درست استفاده از ثروت را بلد نیستند و منابع پولی و سرمایه کشور را هدر می دهند. مثلا وسایلی می خرند که شاید قیمت آنها با ارزش واقعی شان همخوانی نداشته باشد در حالی که افراد مستمند و ناتوان زیادی در این جامعه وجود دارند که با اندکی از آن پول می توان به آنها کمک کرد. البته باید گفت خیلی از انسان ها در دنیا هستند که زندگی شان ناگهان از این رو به آن رو می شود و به مقام و ثروت عجیبی دست می یابند اما از موقعیت به وجود آمده به طرز خوب و مثبتی استفاده می کنند؛ به مردم کمک می کنند، اشتغال زایی می کنند و به هیچ وجه اصل خود را فراموش نمی کنند، اما چنین افرادی در سطح جامعه آن هم با چنین بینشی بسیار انگشت شمار هستند.

غرور جسمانی، اجتماعی و اقتصادی فردی که در معرض دید اذهان عمومی قرار گرفته باعث تحریک جوان ها می شود. این گونه شغل ها (فوتبالیست ها و هنرپیشگان) باعث می شود آموزه های غلط و نادرستی متوجه جوان ها و نوجوان ها شود و آنها را به سمت مشاغل بدون دانش سوق می دهد. قابل ذکر است هر ورزشکار یا هنرپیشه ای موفق نمی شود و همه نمی توانند راهی را که مثلا فلان فوتبالیست طی کرده را طی کنند. دست از علم و دانش کشیدن و رفتن نوجوان یا جوان به سمت فوتبال در خانواده تنش زیادی ایجاد می کند و باعث می شود جوان ها از مسئولیت اصلی خود فاصله بگیرند. هر انسانی باید استعداد خود را بیابد و در همان مسیر سرمایه گذاری کند.

ممکن است فردی در زمینه پزشکی یا فنی استعداد داشته باشد ولی چون فوتبال پول بیشتری دارد درس را رها می کند. پس در این جامعه استعدادها رشد نمی کنند و افراد از هدف اصلی خود فاصله می گیرند. مشکل بعدی مشکل شخصیتی و اخلاقی است که در نوجوان و جوان ایجاد می شود. حس دستیابی به زندگی مرفه و داشتن رویای مقام و پول زیاد و مهم تر از همه نرسیدن به چنین شیوه ای از زندگی ثمره ای غیر از سرخوردگی، افسردگی و ناراحتی نخواهدداشت.
مجله زندگی مثبت

اشتراک:


نظر خود را بیان کنید